سفارش تبلیغ
صبا ویژن



























red rose

آسمانش را تنگ در آغوش گرفته 

ابر،با پوستین سرد نمناکش

باغ بی برگی ،روز شب تنهاست

با سکوت پاک غمناک

ساز او باران ،سرودش  باد

جامعه اش شولای عریانی ست 

ور جزاینش جامعه ای باید

بافته پس شعله ی زر تاروپودش باد 

گو بروید ،یا نروید،هرچه در هرجا که خواهد یل نمی خواهد

باغبان و رهگذری

باغ نوعمیدی

چشم در راه بهاری نیست 

گر زچشمش پرتو گرمی نمی تابد

ور به رویش برگ لبخندی نمی روید

باغ بی برگی ،که می گوید که زیبا نیست ؟

داستان از میوهای سر به گردن سای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید

باغ بی برگی

 

خنده اش خونی ست اشک آمیز

جاودان بر اسب یال افشان زردش می چمد در آن 

پادشاه فصل ها: پاییز

 

شعر از مهدی اخوان ثالث 

 

پی نوشت:سلام تبسمکم کم  رسید لحظه موعود و پاییز در یک قدمی خونه ی دلها مونه و کم مونده در بزن گل تقدیم شماآفریندهنم آب افتاد

 

 

 

 

 


 

 



نوشته شده در چهارشنبه 95/6/31ساعت 3:53 عصر توسط beran نظرات ( ) |


Design By : Pichak