سفارش تبلیغ
صبا ویژن



























red rose

ای باران تو دیگر چرا بی وفا شده ای؟

 

و باز دلتنگ تو هستم ای باران بی وفا !

 

ای باران مدتی است که دیگر بر این تن خسته ام نمیباری ، و هوای ما را نداری .

 

ای تنها سر پناه من در لحظه های تنهایی هایم تو دیگر چرا بی وفا شده ای.

چرا دیگر با باریدنت مرا آرام نمیکنی . مدتی است که دیگر در کوچه های دلتنگی قدم نمیزنم و در کنج اتاق تنها به آسمان نگاه

 

می اندازم تا ابری شود ، اما آسمان مدتی است که آرام آرام است

 

 

و باز به انتظار تو نشسته ام ای باران بی وفا!

 

ای تنها سر پناه من در لحظه های دلتنگی ببار که من نیز بغض غریبی در گلویم نشسته است و دلم میخواهد همراه با تو ببارم.

و باز ببار ای تنها سر پناه من در کوچه های دلتنگی.

 

ببار که دلم برای صدایت ، راه رفتن در زیر قطره های پر محبتت تنگ شده است.

ببار که من جز تو هیچ سرپناهی را ندارم که در زیر آن به این سرنوشت بی مروت بیندیشم.

 

و باز مدتی است که دیگر نمیباری ، تو دیگر چرا بی وفا شده ای!

ای باران ببار و با قطره های پر از مهرت بر این تن خسته و پر از گرد و غبار بی محبتی ها جانی تازه ببخش.

 

یک عالمه درد دل و دلتنگی در دلم دارم ، و باز ببار تا در زیر قطره هایت درد دل هایم را به تو بگویم.

ای باران تو یکی بیا و بی وفا نباش و لااقل هوای ما را داشته باش.



نوشته شده در چهارشنبه 89/8/5ساعت 12:44 عصر توسط beran نظرات ( ) |


Design By : Pichak