همه طبقات اسمان را گشته ام .در دل ستاره باران نیمه شبهای روشن و مهربان تابستان.برجاده کهکشان تاخته ام.صحرای ابدیت را در نوردیده ام. بال در بال فرشتگان در فضای باک ملکوت شنا کرده ام.با خدایان.ایزدان با همه ی الهه های زیبا اسمان با همه ی ارواح جاویدی که در نیروانای روشن و بی وزش ارام یافته اند اشنا بوده ام .از هر جا.از هریک یادی یادگاری برایت اورده ام .از سیمای هرکدام زیباترین خط را ربوده ام.از اندام هریک نازترین طرح را گرفته ام از هر گلی.افقی .دریایی واسمانی.جشم اندازی .رنگی دزدیده ام و با دست و دامنی بر از خطهاو رنگهاو طرح های ان سوی این اسمان زمینی .از معراج نمیه شبان تنهایی به دامان مهربان تو_ای دامن حریر مهتاب شبهای زندگی سیاه من _فرود امده ام نشسته ام تا ان ودیعه ها که از اسمانها اورده ام در دامن تو ریزم.
Design By : Pichak |