ورق می خورد شب ، با پنجه ی تقدیر در باران نگاه ِ بـِرکه ، سرشارازتب ِ رویای وارونه ومی رویید از ژرفای آن تصویر در باران
میان ِ چشم ها مانده ست سرگردان ، هزاران سال (( تقدیم به کسانی که مثل من دلشونو شکوندن.)) مردی چهار پسر داشت. یک ریاضیدان اسپانیایی معادله ای ریاضی را ارائه کرده است که به کمک آن می توان در خصوص دوام عشق توضیح داد. نمودار ارائه شده توسط ریاضیدان اسپانیایی این دانشمند، فرمول خود را "قانون دوم ترمودینامیک کاربردی برای واکنشهای احساسی" نامگذاری کرده و اظهار داشته است که یک اتحاد برای حفظ بقا به طور مداوم از انرژی تغذیه می کند و این معادله و مدل ریاضی می تواند به خوبی دینامیک موفقیت و عدم موفقیت عشق را توضیح دهد و به زوجین کمک کند که برای قلمرو احساسی خود نقطه متعادل را پیدا کنند. این معادله ریاضی عبارت از: تو+ او - انرژی = انحلال عشق در زندگی تنها یک خطر وجود دارد و آن اینکه بالهایت را برای پرواز ببند بهترین ها شایسته توست هر چه طلب کنی همان را بدست می آوری پس در این باره غفلت مکن بدان چه را می پسندی و چه را نمی پسندی منتقد کوششها و کم کاریهای خود باش آنگونه زی که مجذوبت میکند و بکوش در آن پیروز باشی به روابتی خو کن که ارزشمند باشد که تو هم روحی و هم تن با همه صادق باش و اگر توانستی به یاریشان شتاب ولی به آنها دل مبند بدین بهانه که زندگی ات راحت وشاد شود این تنها وظیفه توست بکوش به آنچه میخواهی برسی شادی را در لحظه لحظه زندگی بجوی و با تمام وجود عشق بورز و جام زندگی ات را از پیروزی لبریز کن.
ومی رقصید عطر ِ کال ِ کاج ِ پیر در باران
خمار ِ خواب های خیس وبی تعبیر در باران
دل ویک گوشوار ِ کاغذی ، انگیزه ی بودن
ومن ، باران ندیده ، دختری دلگیر د ر باران
صدای خیس ِ مردی درگلوی تار می روئید
کسی مثل خودم، مثل خودش درگیر در باران
به جرم ِ بی گناهی ، دارهای چشم ها می دوخت
به سرتاپای من ، یک درد ِ دامنگیر در باران
غمی کم کم خودش را دررگ ِ دیوانه ام می ریخت
جنون بود وتب ِ رقاصی ِ زنجیر در باران
جنون بودآن شب وآئینه ای صد پاره دردستم
ومن حل می شدم با آیه ی تکثیر در باران
آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود:
پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند.
سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند .
پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده.
پسر دوم گفت: نه.. درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.
پسر سوم گفت: نه.. درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین.. و باشکوهترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام.
پسر چهارم گفت: نه!!! درخت بالغی بود پربار از میوه ها.. پر از زندگی و زایش!
مرد لبخندی زد و گفت:
همه شما درست گفتید،
اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید!
شما نمیتوانید درباره یک درخت یا یک انسان براساس یک فصل قضاوت کنید:
همه حاصل انچه هستند و لذت، شوق و عشقی که از زندگیشان برمی آید فقط در انتها نمایان میشود،
وقتی همه فصلها آمده و رفته باشند!
اگر در ” زمستان” تسلیم شوید، امید شکوفایی ” بهار” ، زیبایی “تابستان” و باروری “پاییز” را از دست داده اید!
مبادا بگذاری درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصلهای دیگر را نابود کند!
زندگی را فقط با فصلهای دشوارش نبین ؛
در راههای سخت پایداری کن: لحظه های بهتر بالاخره از راه میرسند
"خوزه مانوئل ری" از دپارتمان آنالیز اقتصادی دانشگاه مادرید این معادله ریاضی را ابداع کرده است.
به اعتقاد این ریاضیدان، برای درک دلایلی که بسیاری از زوجها را وادار به جدایی می کند و یا باعث می شود که از یک عشق ابدی بهره مند شوند به یک مدل ریاضی نیاز است.
نمی خواستم
....
پس درد شدم
Design By : Pichak |